یادداشت اراک - قسمت دوم (سخنرانی ها)
قسمتی از لذت بخش ترین فضاهای مطالعاتی شخص من ، مطالعه در اسناد تنظیمی توسط پیشکسوت های خود من است . وصیت نامه ها ، صلح نامه ها ، مبایعه نامه هایی که توسط سردفتران پیشین تنظیم شده است . خوانش و چند بار خوانی آنها ، در خود من ، احساس غرور ایجاد می کند . عباراتی مستحکم ، استفاده ی صحیح از اصطلاحات حقوقی ، گاهی مسجع گویی ، استفاده درست و بجا از صنایع بدیعی و همه و همه ، وقتی که امتزاج پیدا می کند با یک خطی خوش ، احساس اعتماد به سردفتر را در جامعه ، القاء می کند .
یکی از میزبانان ما ، جناب آقای فرهنگ اخوان هزاوه بود که به نمایندگی از طرف سایرین ، ارائه ی گزارش و خوش آمد گویی به مهمانان را بر عهده داشت . از بین بیانات ارزشمند ایشان و مهر و محبتی که در کلامشان موج می زد ، قطعه شعری را انتخاب کردم که با هم بخوانیم :
اراک است و دامان پر گوهرش
پر از دانشی مردم مهترش
اراکی که پرورده قائم مقام
همان خاندان فهیم و همام
یکی هست نیزار پر شیر نر
امیر کبیرش نگر مشتهر
به میهن پرستی ندارد نظیر
به حق گفته اندش امیر کبیر
ز هر جای این مرز و بوم کهن
سپردید راهی به رنج و محن
شما را بدین شهر رخشنده نام
خجسته بود گام و فرخنده کام
از ایرا که خدمت به خلق خدا
شب و روز گردیده کار شما
بپایید و خدمت به کار آورید
که خشنود خود ، کردگار آورید
یکی از مواهب همایش ششم ، افتخار آشنایی و زیارت جناب آقای سید رضا صدری ، مدیر کل محترم ثبت استان مرکزی بود .
مدیر کلی بی تکلف ، خوش خلق ، متواضع که از ابتدا تا انتهای مراسم افتتاحیه ، صبورانه ما را تحمل کرد و هر بار که از او عکس گرفتم ، به لبخندی مهمانم کرد و حضور و همراهی ایشان ، اعتماد به نفس و توان میزبانان ما را چند برابر کرده بود .
متن پیام کوتاه ایشان را مطالعه بفرمایید :
به نام حضرت دوست
که هر چه داریم ، از لطف و کرم و عنایت اوست
با سلام و عرض ادب و درود و صلوات بر خاتم النبیین ، ختم مرسلین ، محمد مصطفی (ص)
و سلام و درود به پیشگاه حضرت ولی عصر ، مهدی موعود ، عجل الله تعالی فرجه الشریف
و درود و سلام به شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی
و روح پر فتوح و ملکوتی حضرت امام خمینی
و درود و سلام به پیشگاه مقام عظمای ولایت ، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
و کلیه عزیزان و مدعوین محترم شرکت کننده در این همایش
و سردفتران و دفتریاران سراسر کشور
عرض خیر مقدم ویژه خدمت ریاست محترم هیات مدیره کانون سردفتران و دفتریاران و کلیه اعضای محترم و معزز هیات مدیره کانون سردفتران
و همچنین تبریک به مناسبت ایام فرخنده رجب
از خداوند متعال برای کلیه سروران ارجمند ، طول عمر با عزت و عاقبت بخیری و آرزوی توفیق خدمتگزاری مسئلت داشته و امیدوارم که در مدت قلیلی که توفیق میزبانی عزیزان نصیبمان شده ، بتوانیم با تشریک مساعی و استفاده از نقطه نظرات راهبردی شرکت کنندگان در همایش ، در رفع مشکلات قشر صدیق و خدوم سردفتران و دفتریاران گامی بلند برداریم .
ایام به کام ، در کام مستدام ، والسلام
دغدغه ی همکار ارجمندم ؛ جناب آقای دکتر خرمشاهی ، سردفتر محترم 36 کرمانشاه ، در حفظ و صیانت از شوکت و هیمنه ی سند رسمی و تاکید ایشان بر درست نویسی و اجتناب از وارد کردن الفاظ و کلمات سخیف و نادرست در سند ، من را واداشت متن سخنرانی ایشان را پیاده و جهت مطالعه ی عزیزانم ، در بنچاق ، منتشر نمایم :
بسم اللَّه الرحمن الرحيم و به نستعين و هو خير ناصر و معين
از خدا خواهیم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد
عرض ادب و احترام دارم خدمت تمام سروران عزیز ؛ خانم ها و آقایان
و تشکر ویژه از میزبانان ارجمند و فرهیخته ی این نشست . عرض می کنم خدمت شما ، با توجه به دو بیتی که قرائت کردم از حضرت مولانا ، پیوند بین ادبیات و حقوق ، یک پیوند ناگسستنی و امتزاج معنا داری است که از زوایای مختلف قابل بررسی است .
حقوق برای بیان مفاهیم بلند خود نیازمند همسویی با ادبیات است و ادبیات برای قاعده مند شدن ، حتما سزاوار کرنش در برابر حقوق .
امتزاج و هم آغوشی این دو علم با هم یک امتزاجی است که اگر بنا باشد در باب آن صحبت کنیم ، ساعت ها مطلب را می طلبد . بر این اساس حقوقدانان ما در طول تاریخ ، همواره کسانی بودند که تسلط کافی بر ادبیات و عربیات داشتند . یک نگاه سطحی در آثار ادبی حقوقدانانی چون آقایان دکتر جعفری لنگرودی ، استاد دکتر کاتوزیان ، استاد مرحوم دکتر امامی ، نشاندهنده ی تسلط بلاتردید این عزیزان بر ادبیات است . اگر آثار ادبی آنها از آثار و مکتوبات حقوقی شان بالاتر نباشد ، قطعا شأنی در همان حد دارد . یک پله جلوتر بیاییم . کسانی که در رشته ی حقوق دانش آموخته اند و به مشاغل مختلف اشتغال پیدا کرده اند ، سردفتران ، وکلا ، قضات ، مشاورین حقوقی و کسان دیگری که بودند ، همواره کسانی بوده اند که در کنار کسوت اصلی و ممر درآمد خود ، یک کار ادبی را هم داشته اند . روزنامه نگار بودند ، خبرنگار بودند ، نویسنده ، شاعر یا اداره کنندگان انجمن ادبی .
در 60 – 70 سال اخیر هیچ جریان روشنفکری و هیچ نهضت علمی را در ایران ما شاهد نیستیم ، مگر اینکه چند سردفتر ، در رهبران آن نهضت قرار داشته باشند .
اثر وضعی این کار چه بوده ؟ من یک مثال شخصی عرض می کنم . قسمتی از لذت بخش ترین فضاهای مطالعاتی شخص من ، مطالعه در اسناد تنظیمی توسط پیشکسوت های خود من است . وصیت نامه ها ، صلح نامه ها ، مبایعه نامه هایی که توسط سردفتران پیشین تنظیم شده است . خوانش و چند بار خوانی آنها ، در خود من ، احساس غرور ایجاد می کند . عباراتی مستحکم ، استفاده ی صحیح از اصطلاحات حقوقی ، گاهی مسجع گویی ، استفاده درست و بجا از صنایع بدیعی و همه و همه ، وقتی که امتزاج پیدا می کند با یک خطی خوش ، احساس اعتماد به سردفتر را در جامعه ، القاء می کند .
با چه متانتی ، با چه صبری ، با چه تسلط همزمان بر حقوق و ادبیاتی ، این عزیزان اقدام به نگارش کرده اند !
البته می دانم که امروز به لحاظ تغییر مقتضیات روز ، دیگر آن امکانات نیست که یک سردفتر ، یک ساعت و نیم ، دو ساعت وقت خودش را بگذارد برای این مطلب . اما آیا حالا که فرصت وقت گذاشتن برای نوشتن سند را نداریم ، فرصت مطالعات جنبی هم از ما سلب شده است ؟ بلی ، معضلات عمومی جامعه و مشکلات اختصاصی جامعه ی سردفتری ، فضایی را برای ما رقم زده که فقط باید رفع تکلیف تحمیلات قانونی را داشته باشیم .
اما این گرفتاری ها نباید باعث شود که ما از اصل دور بشویم . اصل کار ما چیست ؟ مگر نه اینکه ما خود را از مصادیق کاتب العدل قلمداد می کنیم ؟ کاتب العدل بودن تنها در ظاهر نیست . قطعا برای رسیدن به این صفت ، ما نیاز به یک الزامات و مستلزماتی داریم . یکی از مستلزمات ما ، صحت نوشتار و چیرگی بر لغات و تسلط کامل بر عبارات است .
فکر می کنم از مقدمه ای که تا اینجا عرض کردم و سعی می کنم به لحاظ ضیق وقت ، کوتاه کنم ، به آن چیزی که در ذهن من است ، سروران عزیزم ، خانم ها و آقایان ، پی برده باشند .
امروز بیایید بپذیریم با یک فاجعه ای در متن اسناد مواجه شده ایم . از این پس یک مقدار با دقت بیشتر متن وکالتنامه ها ، اقرارنامه ها ، تعهدنامه ها را ملاحظه بفرمایید .
باور بفرمایید بدون هر گونه مبالغه ای می خواهم عرض کنم خواندن بعضی از متون اسناد ، شرم آور است .
درست است که در محاوره هم به شدت ادبیات ما افول کرده ، اما این نباید وارد حوزه ی سردفتران بشود ...
من بعنوان کسی که با الفبای حقوق آشنا هستم و 24، 25 سال است که کار حقوقی می کنم ، هنوز نمی دانم که "به رهن قرار دادن" یعنی چه؟ آیا این عبارتیست که در یک وکالت نوشته شود؟ "اقدام به معامله کردن" یعنی چه؟ ممکن است اگر تفسیر کنیم معنا همان معنا باشد ولی این اصطلاح جای "ترهین و توثیق" را می گیرد؟ هرکدام از اصطلاحات ما بار معنایی و بار حقوقی خاص خود را دارد. اصلا قابل تفسیر نیست! در سندی که من دیروز دیدم جزء مورد وکالت نوشته شده بود: "موکل به وکیا وکالت داده ، جهت رفتن به دارایی و شهرداری و غیره." بی وزنی عبارات را ملاحظه بفرمائید! البته متون پیش فرضی که در این سیستم ثبت آنی هم طراحی شده متاسفانه بر این فاجعه افزوده است. من نمی دانم چرا سازمان از چهار نفر انسانی که با انشاء حقوقی آشنا بودند استفاده نکرده است؟ متاسفانه سطح نوشتاری اسناد ما به شدت خفیف و سخیف شده است. نیاز به یک دوران بازگشت داریم. مثل دوران بازگشت ادبی که اتفاق افتاده بود. به نظر می رسد که نیاز داریم آنچه را که داشتیم دوباره اعتلاء کنیم. پیشنهاد شخصی بنده به عنوان خدمتگزار کوچک جمع این است که بیاییم بعنوان یکی از خروجی های مشخص این نشست یک تصمیم بگیریم. یک مصوبه داشته باشیم و آن اینکه کارگروهی تدوین و برنامه ریزی بشود ، توی وبلاگ هامان شروع به کار کنیم با این هدف که سطح کیفی را بالا ببریم و این کار، کار ماست.
اجازه بدهید من خیلی ساده و بدون تعارف و بدون اغماض عرض کنم ، سازمان مطبوع ما در سالهای اخیر به ویژه بعد از ریاست مرحوم زواره ای "عدد محور" شده است. فقط دلش می خواهد بگوید در یک سال تعداد سردفتران از این عدد به این عدد رسید. تعداد دفاتر چنین شد. تعداد اسناد فلان شد. اصلا کیفیت محور نیست. اگر ما دلمان برای حوزه ی کار خودمان می سوزد باید خودمان کیفیت را تولیت کنیم و این کار ، کار جمع خصوصی ما و کانونمان و نشست های وبلاگ نویسان ماست. یک کارگروهی را مشخص کنیم ، یک چارچوبی معلوم بشود. یک استرکچری بسازیم. جناب آقای دشتی! جناب آقای آقاصفری! اگر ممکن است روی متون پیش فرض ثبت آنی تغییر ایجاد کنیم. دوستان و همکاران جدید ما به لحاظ کم تجربگی و نداشتن مطالعه ی متون کهن – کهن که می گویم در اینجا یعنی پنجاه سال ! نه پانصد سال! – و نداشتن دسترسی به آن متون ، تصور می کنند که متون حقوقی همان است که اینجا نوشته شده ، عمق فاجعه زمانی مشخص می شود که اسناد ما را جهت بردن به خارج از مرزها ترجمه می کنند. مترجم ها که نوعا" متخصص نیستند ، همین متون سخیف ساده را ترجمه و معادل سازی می کنند؛ بعد تصور کنید وقتی متن ترجمه شده ی ما به دست حقوقدانی در اروپا یا امریکا یا کشورهای دیگر آسیایی می رسد در مورد ما چه فکری می کنند؟
من با توجه به محدودیتی که برایم قائل شده اند قادر نیستم بیشتر ایجاد تصدیع کنم ولی استدعا می کنم از هیات مدیره ی محترم و برگزارکنندگان نشست که در این باب یک فکر اساسی کنند .
آنچه را من در خلال این دقایق خدمت شما عرض کردم بحثی نبود که ارتجالا" امروز به ذهن من رسیده باشد. بیشتر از سه سال است که در این مورد فکر می کنم و هر وقت که یک مصداق دیگرش را می بینم افسوسم بیشتر می شود.
از اینکه حوصله فرمودیدو بنده را تحمل کردید بسیار متشکرم.