پیوندهای مهم

 

 

  

 
 

  

 


 

X
اخبار

مراسم ختم مرحوم عبدالله خادمی برگزار شد (گزارش تصویری)

پس از 68 روز انتظار سخت و طولانی ، بالاخره خبر درگذشت دوست خوب و همکار نازنینمان ، مرحوم عبدالله خادمی ، تایید شد و همگان به ناچار پذیرفتند روح پاک ایشان در دوم مهر ماه 1394 در فاجعه منا به آسمان پر کشیده است .
پنج شنبه 12 آذر 1394
8322

به نام خدا

مراسم ختم مرحوم عبدالله خادمی برگزار شد

 

 

پس از 68 روز انتظار سخت و طولانی ، بالاخره خبر درگذشت دوست خوب و همکار نازنینمان ، مرحوم عبدالله خادمی ، تایید شد و همگان به ناچار پذیرفتند روح پاک ایشان در دوم مهر ماه 1394 در فاجعه منا به آسمان پر کشیده است .

به این مناسبت خانواده ی ایشان طی دو روز – سه شنبه و چهارشنبه ، 10 و 11 آذر ماه – و در چهار نوبت صبح و بعد از ظهر ، در مسجد جامع مهاباد که یکی از زیباترین و جالب ترین آثار به جا مانده از دوران صفوی در منطقه غرب و شمال غرب ایران است و به مدرسه شاه سلیمان معروف بوده است و در حال حاضر خطبه های نماز جمعه در آن برگزار می شود ، به سوگ نشستند .

شورای عالی جامعه مجازی دفاتر اسناد رسمی ، به منظور ادای احترام به همکار فقید خود و شرکت در مراسم ختم ایشان که از اعضای موثر و فعال جامعه مجازی بود ، عازم مهاباد شد .

مقرر گردید اعضای شورای عالی از اقصی نقاط کشور ، خودشان را به فرودگاه مهرآباد برسانند . آقای سید علیرضا طباطبایی بافقی ( رئیس شورا ) از استان یزد ، آقای مهدی عادلی ( نایب رئیس شورا ) از استان مازندران ، آقای علی امینی ( دبیر شورا ) از استان قم ، آقای سید رسول رسولی ( مسئول کمیسیون های شورا ) از استان خراسان رضوی ، آقایان فرهنگ اخوان هزاوه و اسماعیل کریمی ( استان مرکزی – اراک و شازند ) و اینجانب ( مسئول کمیته اجرایی ) از تهران .

آقایان لطیف عباد پور و هادی عطاریفر و صمد احمدلو نیز خودشان را از شهرهای مراغه و مرند و پارس آباد به مهاباد رساندند .

هیات 10 نفره ی شورای عالی که حامل پیام تسلیت آقایان مسلم آقا صفری و صولت یاوری سردارآبادی و سید علیرضا جلالی و سید موسی ساداتی کردخیلی نیز بودند ، صبح روز چهارشنبه ، خودشان را به میدان سور و مسجد جامع رساندند .

در فرودگاه ارومیه ، رئیس جامعه سردفتران و دفتریاران آذربایجان غربی ، جناب آقای احمد فتح الهی – سردفتر 19 ارومیه ، که از دوستان بسیار صمیمی مرحوم عبدالله خادمی هستند – به اتفاق یک نفر از سردفتران بازنشسته و دو نفر از سردفتران شاغل ، به استقبال ما آمدند . برای انتقال اعضای شورای عالی به مهاباد ، سه اتومبیل شخصی در نظر گرفته بودند . صرف صبحانه در رستوران دیاکو ، دومین پرده از نمایش 12 ساعته مهرورزی واقعی همکارانمان در جامعه سردفتران و دفتریاران استان آذربایجان غربی بود .

پس از یک ساعت و نیم رانندگی ، به مهاباد رسیدیم . آدرس مسجد جامع را همه بلد بودند ، همانطور که عبدالله خادمی را همه می شناختند . مسجد شلوغ بود و صاحبان عزا ، در دو طرف دالانی درست کرده بودند که ما را بعد از طی مسافتی ، به داخل مسجد و مقابل صف پدر ، برادران و فرزندان مرحوم عبدالله خادمی هدایت کرد . عرض تسلیت به پدری داغدیده و برادرانی عزادار و پسران نوجوانی پدر از دست داده ، کار ساده ای نبود . وظیفه ی معرفی ما را به خانواده ی مرحوم عبدالله خادمی ، دوست دیرینه اش ، آقای کامران جلال شکوهی – سردفتر 18 مهاباد – به عهده گرفته بود .

از سقف و در و دیوار مسجد ، غم می بارید و صحبت کردن بسیار مشکل می نمود . به زحمت لب از لب باز کردم و به ایشان تسلیت گفتم . جمعیت داخل مسجد ، بیش از حد انتظار بود . گویی تمام اهالی شهر به تسلیت گویی و سر سلامتی خانواده ی خادمی آمده بودند . میدان اصلی و خیابان و کوچه و حیاط و داخل مسجد ، پر بود از پوستر و بنر و استند ، که هر کدام به زبانی از طرف مقامات رسمی و ثبتی و کانون ها و جوامع سردفتران و دفتریاران و کارکنان دفترخانه ها و کسبه و اهالی محل ، با خانواده ی معزی ابراز همدردی کرده بودند .

سخنران اول ، ماموستا آقای عبدالرحمن حسینی برزنجی – سردفتر اسناد رسمی 5 ارومیه و عضو جامعه سردفتران و دفتریاران استان آذربایجان غربی و عضو دادگاه انتظامی سردفتران و دفتریاران – بود که به شرح احوال همکار فقیدمان ، مرحوم عبدالله خادمی پرداخت .

بعد از ایشان ، آقای سید صادق سعادتیان – مدیر کل ثبت اسناد و املاک استان تهران – پشت تریبون قرار گرفت و به عنوان یکی از دوستان قدیمی مرحوم عبدالله خادمی ، به بیان خاطراتی از ایشان پرداخت و در سخنرانی کوتاه خود ، جلوه هایی از روح متعالی مرحوم خادمی را متجلی کرد . ایشان در وصف رفیق خود ، شادروان عبدالله خادمی گفت :

از ویژگی های مرحوم خادمی ارزش فوق العاده ای بود که برای روحانیت قائل بود . او می دانست که استمرار دین با وجود روحانیت امکان پذیر است ، از این رو همیشه حامی روحانیت بود . عبدالله خادمی تعداد زیادی از فرزندان خانواده های کم درآمد را تحت پوشش خود گرفته بود و هزینه ی زندگی و تحصیل و معاش آنها را می پرداخت .

آقای سعادتیان اضافه کرد : امروز با دیدن جمعیت کلانی که به این مراسم آمده اند ، متوجه شدم با مردم بودن ، خدمت به مردم کردن و در کنار مردم بودن ، حتی در مرگ انسان هم خودش را نشان خواهد داد .

آخرین سخنران مراسم ، ماموستا حاجی عبدالقادر سهرابی – امام جمعه شهر مهاباد – بود که ضمن گرامیداشت یاد و خاطره ی مرحوم عبدالله خادمی و تشکر از شرکت کنندگان که از سراسر کشور برای عرض تسلیت آمده بودند ، در قسمتی از صحبت های خود گفت : در کنار دیگران زندگی می کنیم و از خوبی آنها آگاهیم و می دانیم که انسان درست و سلامتی است ، اما گاهی بعد از فوت این اشخاص متوجه می شویم که یک از هزار نیکی آنها را نمی دانستیم و من به این مناسبت ، فقدان مرحوم عبدالله خادمی را که ضایعه ی بزرگی برای مهاباد و استان آذربایجان غربی است ، تسلیت می گویم و نمی دانم چه زمان ، خادمی دیگری بیاید تا جای او را پر کند .

در خاتمه مراسم ، مقرر گردید صاحبان عزا را تا خانه ی مرحوم عبدالله خادمی همراهی کنیم . جمعیت عظیمی ، پیاده و سوار بر اتومبیل به خانه ی عبدالله خادمی رسیدند . اهل منزل ، همه را به نهار دعوت کردند . نحوه ی پذیرایی از مهمانان در مراسم عزای شهرستان مهاباد ، از آن آئین هایی است که می طلبد در باره اش بیشتر تحقیق کنم و بنویسم .

پس از اینکه از خانه ی مرحوم عبدالله خادمی بیرون آمدیم ، میزبانان مهربان و خستگی ناپذیر ، در واپسین دقایق سفر ، ما را به دیدن سد خاکی مهاباد و سد خاکی حسنلو در نقده بردند که هر دو از جاذبه های توریستی استان آذربایجان غربی هستند .

آقای احمد فتح اللهی و هیات همراه از جامعه سردفتران و دفتریاران استان آذربایجان غربی ، ما را به ارومیه رساندند و تا پلکان هواپیما ، ما را بدرقه کردند .

به تهران رسیدیم و هر کدام از ما به شهر و دیار خود بازگشت . خبر از دوستانم ندارم ، اما یقین داریم همه ی ما در این سفر تلخ و شیرین زندگی را چشیدیم . طعم تلخ جدایی از دوستی که بسیار دوستش می داشتیم و مزه ی شیرین محبت اطرافیانمان را که هر چه از لطف و صمیمیت و خلوص و پاکی ایشان بگویم ، کم است . در این سفر ، غریبه های آشنایی را دیدم که در اعماق وجودم ، دیدنشان را آرزو داشتم . آنها که من را از طریق "بنچاق" می شناختند و مهرشان را در این سفر از من دریغ نکردند . آنقدر بیانشان واقعی و رفتارشان دوستانه بود که مصمم شدم با جدیت و تلاش بیشتر در خدمتشان باشم .

دوستان خوبم در آذربایجان غربی و آنهایی که در مراسم ختم مرحوم عبدالله خادمی توفیق زیارتتان را پیدا کردم ، از شما متشکرم . قدر شما را می دانم و از شما می خواهم ذیل این مطلب – در قسمت نظرات – مشخصات خودتان را بنویسید تا مجموع آن را به عنوان دفتر یادبودی تقدیم پسران مرحوم عبدالله خادمی کنیم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

و من الله التوفیق

فرامرز جمشیدی

بنچاق