خوشحالم که پدرم گوشی هوشمند و تلگرام ندارد !
به مناسبت انتخابات کانون سردفتران و دفتریاران؛ خوشحالم که پدرم گوشی هوشمند و تلگرام ندارد !
به نام خدا
به مناسبت انتخابات کانون سردفتران و دفتریاران؛
خوشحالم که پدرم گوشی هوشمند و تلگرام ندارد !
من فرامرز جمشیدی هستم ، سردفتر اسناد رسمی 555 تهران . دارای مدرک کارشناسی حقوق قضایی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکز . همسر و سه فرزند دارم . دو داماد و یک عروس و یک نوه هم دارم . نوه ی دوم من در راه است . کار خودم را در دفترخانه ، از سال 1354 به عنوان کارمند ساده آغاز کردم . دو سال دفتریار دوم دفتر 418 تهران بودم و 10 سال دفتریار اول دفتر 148 تهران . اواخر سال 1377 از طریق آزمون سراسری ، ابلاغ سردفتری گرفتم ، اما کارم را از 20 اردیبهشت سال 1378 شروع کردم .
20 اردیبهشت ، سالروز تولد پدرم است . معلم مادام العمر من در همه ی شئونات زندگی . او که به من آموخت مرد باشم و مردانه زندگی کنم . او که نان خالی را از سفره برمی داشت و می بوسید و خدا را شکر می کرد . او که هرگز دروغ نگفت و راست گفتن را به من آموخت . روز افتتاح دفتر ، سن پدرم 55 سال بود و شماره ی دفتر من 555 – روی کیک نوشته بودم 55 بزرگتر است از 555 – مدعوین خندیدند که قناد چه اشتباهی کرده !
قناد اشتباه نکرده بود ! من اعتقاد داشتم که پدر 55 ساله ام از 555 دفترخانه بزرگتر است . وقتی رسید ، پشت در دفتر ایستاد و داخل نشد . از ایشان دعوت کردم که وارد شوند . فرمود باید قولی به من بدهی . عرض کردم حتما . گفت به من قول بده از این در که من داخل می شوم ، کسی ناراضی بیرون نرود !
قریب 18 سال است که سعی کرده ام به قول خود وفادار بمانم . من عشق به دفترخانه را از پدرم آموختم . همیشه افراد خاصی را در سردفتری برایم مثال می زد . جوری از سردفتری صحبت می کند که من جرات نمی کنم خودم را سردفتر بدانم . به نظر پدرم ، سردفتر باید سرآمد دوران باشد . با سواد ، اهل مطالعه ، صاحب قلم ، ادیب ، سخنور ، منصف ، عادل ، جسور و خیلی اوصاف دیگر ، تا بشود به او سردفتر گفت .
دختر بزرگ من 16 سال سابقه ی دفتریار اولی و مدرک کارشناسی ارشد دارد . چند بار از پدرم اجازه خواست که برای سردفتری اقدام کند . پدرم فرمود : سردفتری به سابقه ی دفتریاری و مدرک تحصیلی نیست . سردفتری نوعی بلوغ است . بر خلاف سیبی که وقتی رسید ، از درخت می افتد ، سردفتری وقتی می رسد ، از زمین بلندت می کند !
سردفتر ، شجاع و رشید است . دروغ نمی گوید ، غیبت نمی کند ، اگر به موضوعی علم و یقین نداشت ، آن را نقل نمی کند ، تهمت نمی زند ، سردفتر یک سر و گردن از بقیه ی مردم بالاتر است !
سردفتر وقتی راه می رود ، زمین باید زیر پایش تکان بخورد . سردفتر خلاف نمی کند و خلاف نمی گوید.
سردفتر مصلح است ! بین مردم به درستی حکم می کند . امانت دار است . سردفتر شریک مال مردم نیست ! سردفتر حافظ مال و ناموس مردم است ! سردفتر کاتب بالعدل است .
سردفتر شیک لباس می پوشد . سردفتر بوی خوش می دهد . سردفتر روی گشاده دارد و با مردم به مهربانی سخن می گوید . سردفتر باید برای انجام کار مردم ، حتماً راه حل قانونی پیدا کند . پدرم می گوید : نان سردفتری برکت دارد ، چون مردم با رضایت پول می دهند .
پدرم یک عمر تلاش کرد و زحمت کشید تا نان حلال سر سفره ی ما بیاورد .
پدرم به من آموخت خیر خواه دیگران باشم و برایشان دسیسه و توطئه و نیرنگ نکنم .
پدرم می گوید از خدا بیاموزیم که ستارالعیوب است ! او گناه های کرده ی ما را می پوشاند ، پس ما خطاهای ناکرده ی دیگران را بر سر کوی و برزن داد نزنیم .
می خواستم در خصوص پنجمین دوره ی انتخابات کانون سردفتران و دفتریاران بنویسم . در خصوص رقابت 39 سردفتر و 17 دفتریار .
امروز عصر وقتی به منزل رسیدم ، طبق معمول در فضای مجازی گردشی کردم و به اتاق های متعدد تلگرام سرک کشیدم . متاسفانه در این آکواریوم که همه چیزش از بیرون پیداست و به غلط گاو صندوقش می پندارند ، پر بود از ماهی های مسموم دروغ و شایعه و تهمت که در هم می لولیدند و به چشم بر هم زدنی ، رفاقت ها را به بهانه ی رقابت ، به دشمنی تبدیل می کردند .
قصد داشتم امسال برای تولدش یک گوشی هوشمند بخرم ، اما ترجیح می دهم این بار هم به او کتاب هدیه دهم !
کاش می توانستم تمام اهالی این اتاق ها را از این فضای مسموم بیرون بکشم تا
ببینند چند ماهی مرکب ، چگونه تیرگی را به پیرامونشان تزریق می کنند تا خودشان دیده نشوند .
خوشحالم که پدرم ، تلفن هوشمند و تلگرام ندارد . خوشحالم که قرار نیست برای باورهای پدرم مجلس ختم بگیرم .
کاش می شد به تمام اهالی این اتاق ها و اعضای خانواده ی بزرگ دفاتر اسناد رسمی بگویم به آنچه می بینید و می خوانید و می شنوید دقت کنید !
همه ی ما از ابتدا تا انتهای وقت اداری در دفترخانه هایمان هستیم و تلفن یکدیگر را داریم . تلفن همراه ما در اتاق های تلگرام و واتساپ در اختیار عموم است .
اگر خواندید فلانی مدرک دکتری ندارد و کارشناسی اش هم تمام نشده ،
اگر خواندید فلانی دایی فلانی است و فامیل بازی شده است ،
اگر خواندید فلانی با پول کانون در خارج از کشور دکتری گرفته ،
اگر خواندید فلانی پول کانون را خرج فلان کار شخصی کرده ،
اگر خواندید فلانی جاده صاف کن ثبت است و عامل نفوذی است ،
اگر خواندید فلانی طرفدار تحمیل هزینه های ثبت به دفاتر است ،
اگر خواندید فلانی را به جرم فلان منکر سلب صلاحیت کرده اند ،
و خیلی اگر خواندیدهای دیگر ، کافی است یک تلفن به فلانی بزنید . پیگیر ماجرا شوید . خودتان تحقیق کنید . باورتان را تغییر ندهید . ایمانتان را از دست ندهید . خدا را فراموش نکنید !
جمعه ، روز رای گیری است . من تمام کاندیداها را می شناسم . آقایان و خانم ها ، سردفتران و دفتریاران . غیر از خودم ، همگی آنها از شریف ترین همکاران ما می باشند . اینها انسان های وارسته و از خود گذشته ای هستند که آماده اند سه سال از عمر خود را برای خدمت به شما بگذارند . صلاحیت علمی و عملی ایشان تائید شده است . پرونده ی شغلی و شخصی ایشان از فیلترهای بسیاری گذشته است . اینها واجد شرایط انتخاب شدن هستند . به آنها رای بدهید . تعدد و تکثر کاندیداها ، اختلاف نظر آنها ، تفاوت برنامه هایشان ، این امکان را به شما می دهد که گزینه ی مورد نظر خود را پیدا کنید .
به بهانه های واهی در منزل نمانید ! رای شما موثر است . اگر از وضع موجود راضی نیستید ! اگر از وضع موجود راضی هستید ! اگر رفاه بیشتری می خواهید ! اگر طرفدار اصلاحات هستید ! اگر دگرگونی و تغییر ساختار می خواهید ! نظرتان را فقط و فقط به صندوق رای بگویید .
روز بعد از رای گیری ، آنچه از صندوق استخراج می شود ، چه رای داده باشید ، چه رای نداده باشید ، سرنوشت شماست !
روز بعد از رای گیری ، این آرای شمارش شده هستند که خواست شما را بیان می کنند .
محبوبیت و مقبولیت انسان ها ، به تعداد لایک هایی نیست که زیر نوشته هایشان می گذارند !
محبوبیت و مقبولیت انسان ها ، در اتاق های تلگرام و تعداد اعضای آن شناخته نمی شود !
محبوبیت و مقبولیت انسان ها ، آرایی است که از صندوق رای بیرون می آید !!!
از آنجا که وزن اجتماعی کاندیداها با تعداد رای آنها سنجیده می شود ، به کاندیدای مورد نظر خود رای بدهید . حالا که آنها جرات و جسارت قبول مسئولیت را ثابت کرده اند ، شما هم با رای دادن از آنها حمایت کنید !
و من الله التوفیق
فرامرز جمشیدی