پیوندهای مهم

 

 

  

 
 

  

 


 

X
اخبار

گزارش همایش هفتم - قسمت اول

روز پر كار و پر هيجان و پر خبرى است ...
پنج شنبه 10 مهر 1393
2518

بسم الله النور



وعده ى وصل چون شود نزديك
آتش عشق تيز تر گردد


چهارشنبه نهم مهر ماه - ساعت ١٨/٣٠ - ميدان ونك
در ميان انبوه ماشين و جمعيت ، عليرضا سليمى نايينى را با آن قد بلندش ، نمى شود گم كرد . يك سر و گردن و كمر از بقيه بلند تر است . سلام و عليك كرديم و منتظر نفر سوم ايستاديم . جاى بدى براى توقف بود و هر لحظه نگران بودم پليس از راه برسد و جريمه ام كند . آقاى ميثم افخمى ( مجتهد ) با ١٥ دقيقه تاخير رسيد و شاخه گلى را كه از دستفروش آنطرف ميدان خريده بود ، به من داد و عذرخواهى كرد .
سوار شديم و به طرف قم حركت كرديم .
نفر چهارم از قبل اعلام كرده بود نمى آيد . امير حسين وحيدى عذرش موجه بود . مراسم عقد كنانى داشت كه حتماً بايد شركت مى كرد .
بعد از عوارضى قم ، ايستاديم . فلاسك چاى را از عقب ماشين آوردم و با نوشيدن چاى ، آماده ى حركت شديم .
در طول مسير ، آقايان امينى و كاوندى ، با تلفن از حالمان مى پرسيدند و ساعت ورودمان را سئوال مى كردند .
پيامكى هم رسيد كه براى هماهنگى شام ، اطلاعات ورود را مى خواست .
ساعت ٢٢ به قم رسيديم .
تمام قد ، به حضرت معصومه (س) اداى احترام كرديم . ميزبان مهربانى است .
خدا كند ما مهمان هاى خوبى باشيم .
آقاى على امينى ، جلوى درب هتل قصر ، منتظر ما بود .
به داخل پاركينگ راهنمايى مان كرد . توصيه فرمودند يك راست برويم به رستوران براى صرف شام .
دوستان زودتر رسيده ، و ميزبانان ديگر منتظر ما بودند .
وارد رستوران كه شديم ، چهره هاى دوست داشتنى و مهربان حاضرين ، خستگى راه را يكباره از تنمان گرفت .
در نگاه اول ، خانم الهام فرهادى و كيارش ( پسر دلبندش ) ، آقاى سيروس و همسر محترم ، استاد طباطبايى ، آقايان اخوان هزاوه و اسماعيلى و فريدنى ( مثلث رفاقت ) ، آقاى حسينى ( دماوند ) ، آقاى احسان صادقيان ، آقاى ميروكيلى ، آقاى عبدوس ، آقاى رسولى (مشهد) ، آقاى غريب (سمنان) آقاى احمدى و ... حضور داشتند .
غايبين بزرگ :
آقاى خادمى - با خانواده مسافرت هستند
آقاى حاذقى - اسباب كشى دارند
آقاى شعبانى - عروسى آقازاده شان هست ( تبريك مى گويم و موفقيت ايشان را در آزمون دكترا )
آقاى عطاريفر - عروسى آقازاده شان هست ( تبريك مى گويم )
آقاى جلالى (عمو) - در آباده حالشان بد شده و به منزل يكى از اقوام رفته اند - عمو جان ؛ الهى زود خوب بشى . نگرانتيم
آقاى ميثم افخمى هم برگشت ! از تهران خبر دادند كارى برايش پيش آمده و ناچار شد برگردد
غايب هفتم در همايش هفتم خانم فاطمه احمدى سردفتر جهرم بود كه از قضا اولين نفرى بود كه ثبت نام كرده بود و اولين واريز وجه هم مربوط به ايشان بود ! ظاهراً اتفاق ناگوارى افتاده كه مانع آمدن ايشان شده است .
الان ساعت ٧/١٠ صبح روز پنجشنبه است .
در لابى هتل هستيم .
ميزبانان در تكاپوى برنامه ريزى هستند .
روز پر كار و پر هيجان و پر خبرى است .


گزارش ادامه دارد ...


اخبار همایش را در اینجا دنبال کنید !

بنچاق