متن سخنرانی مشاور و رئیس محترم حوزه ی معاونت و برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور در هفتمین همایش سراسری فضای مجازی دفاتر اسناد رسمی
متن کامل سخنرانی جناب آقای مهندس بردیا صدرنوری مشاور و رئیس محترم حوزه ی معاونت و برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور ( پیاده شده از روی فایل صوتی ) در مراسم افتتاحیه ی هفتمین همایش سراسری فضای مجازی دفاتر اسناد رسمی .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و علیکم . آقای دشتی به من فرمودن که یک پیغامی رو خدمتتون برسونم قبل از اینکه شروع کنم عرایضم رو ، ((آقای آقاصفری مثل اینکه تماس گرفتن و به خاطر کسالتی که انشاءالله جزئی هست و براشون پیش اومده نتونستن حضور پیدا بکنند ، من خودم به شخصه متأثرم از اینکه امروز افتخار دیدار ایشون رو از دست دادم ، ولی انشاءالله که هرکجا هستن خدا بهشون سلامت کامل ارائه بکنه)) . خب خیلی خوشحالم در خدمت شما هستم ، واقعیتش اینه که جلسۀ قبلی که فکر میکنم که شاید زمستان پارسال بود و حالا آقای دشتی هم شاید کمک بکنند ((فکر میکنم زمستان سال گذشته بود جلسهای در تهران که تشکیل شده بود)) ، من به خاطر مشکل قلبی که ناشی از فشارهای ثبت آنی پیدا کرده بودم ، توفیق نداشتم در جلسه شرکت کنم و به این نشون که بعد از جلسه آقای دشتی و آقای میرابزاده زحمت کشیدن به منزل من اومدن هم برای عیادت و هم آشتی .به هر حال دورهای بود که بحمدلله با کمک سران محترم دفاتر اسناد رسمی و دفتریاران محترم گذشت و البته امروز خیلی به نظرم مباحث تحتالشعاع جریان ثبت آنی قرار گرفت ، جریان ثبت آنی یا ثبت الکترونیکی اسناد به هر حال یکی از پروژههایی بود که در طی چهار ، پنج سال اخیر در سازمان ثبت انجام شد و بالای بیست پروژه که همه به نوبۀ خودشون پروژههای حساسی بود به انجام رسید که ثبت آنی اسناد تونست در تاریخ 62/6/1392 کارش شروع بشه . همین ایام بودن گفتن آقای دشتی ، البته امروز که صحبت میکنیم بیشتر دیگه خاطراتیه که شاید الان لبخند به لب آدم میآره ولی اون زمان واقعاً فشار سهمگینی بود از ساعت 8 صبح ((من اینها رو فقط میگم به خاطر اینکه یه مرور خیلی جزئی داشته باشیم و لبخند انشاءالله به لبان همه نقش ببنده)) ، ساعت 8:01 اولین سندی که در سیستم ثبت الکترونیکی اسناد ثبت شد در مشهد بود ، ما همه ذوق کردیم و پشت سیستم نشسته بودیم و داشتیم رصد میکردیم که ببینیم کی اولین سند رو میزنه ، اوضاع میرفت جلو و ساعت 9:20 دقیقه بود آقای دشتی به من زنگ زد و من اینها رو ((ده ، پانزده روز اول ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقه حوادثی رو که اتفاق میافتاد رو نوشتم)) ساعت 9:20 دقیقه بود که آقای دشتی به من زنگ زد که آقا چه خبره ؟ هیچ کس هیج جا هیچ چیزی نمیتونه ثبت بکنه ، گفتم آقای دشتی این جوری نیست ، الان من پشت سیستم نشستم و دوستان در حال ثبت و ضبط هستند ، نه آقا از همه جا به من زنگ زدن ...
(( شاید 5 ، 6 روز اول خیلی فشار خیلی سنگین بود و واقعاً من به شما این رو بگم که جز خداوند متعال ، من این رو بارها گفتم (باتأکید) و باز میگم جز خداوند متعال در اون ایام هیچ کس یار و یاور ما نبود ، یار و یاور شما هم نبود)) ، یعنی ما اصلاً یک طرف قضیه و ما دو طرف قضیه نبودیم که حالا من میگم به این برداشت نشه ، اما هیچ کس جزء خداوند متعال یار و یاور ما نبود و هیچ کس به اندازۀ من نمیدونه که خداوند در چه لحظاتی به داد منی که اونجا نشسته بودم رسید به خاطر اینکه شما متوجه نشید چه خطراتی داره از بیخ گوشهامون رد میشه و الحمدلله به خیرگذشت و من خودم از دوستانی که به هر حال توی این مسیر اذیت شدن ، ناراحت شدن و یه وقتهایی توی مباحثی که متقابل پیش میاومد ، دلخوریهایی پیش میاومد من به نوبۀ خودم از اون بخشهایی که ما باعثش شدیم از شما عذرخواهی میکنم ، حلالیت میطلبم و ما از این طرف اون دوستانی که ما رو اذیت کردن رو به خداوند متعال سپردیم و برگردم به موضوع امروز بزرگترین کمکی که در اون ایام شاید به ما شد بعد از خداوند متعال و حالا زحماتی که دوستان میکشیدن مطالبی بود که توی وبلاگها و سایتها منتشر میشد و یک تکهای رو آقای دشتی اشاره فرمودن ، من همون زمان خب بچهها توی levelهای مختلف بعضاً اذیت میشدن ، یعنی یه مطلبی رو میخوندن و از اون ور تحت فشار شدید کار بودن ، انتظارات بسیار بالا بود و میاومدن ناراحت میشدن و عصبانی میشدن و من هم باید هوای بچههای خودم رو توی مجموعه نگه میداشتم و هم باید این طرف هوای آقای دشتی و دوستان سمت کانون رو نگه میداشتم ، هم اون ور مردم پای قضیه بودن ، هر روز خبرهایی به ما میرسید ، یادمه بچهها میاومدن آقا مثلاً سایت آقای طباطبایی اون پایین کامنت فلان یه چیزی ، کامنتی گذاشته شده به ما بد و بیراه گفته ، میگفتم که اینها رو ول کنید ، برید بالا ببینید آقای طباطبایی چی نوشته ؟ میگفتن برای چی ؟ میگفتم به خاطر اینکه آقای طباطبایی الان با ذرهبین داره دقیقاً سیستم رو نگاه میکنه و ببینید کجا سیستم مشکل داره و برید بگردید و اون مشکلات رو پیدا بکنید و اون مشکل رفع بشه . من به نوبۀ خودم از همۀ دوستان به خصوص جناب آقای طباطبایی متشکرم ، به هر حال ما نه در سازمان ثبت ، تمام کسانی که این تیپ پروژهها رو انجام میدهند باید میلیاردها تومان هزینه بکنند که بتونن یک سر سوزن این دانش رو به سمت خودشون بگیرند که پیادهاش بکنند و هر چند در اون کامنته نوشته بود آقای صدرنوری 70 میلیارد تومان پول گرفته برای ساخت این سیستم که البته 24 ساعت بعد دستور فرمودن که حذف شد اون کامنت ، منتهی میخوام بگم که به هر حال این دانش که پیش شما نهفته است قطعاً به راحتی به دست نیامده و ما از شما متشکریم که این رو در اختیار ما گذاشتید ، به هر حال تجربۀ خوبی بود و من برای اینکه بدونید ، برای اینکه یه مقداری خستگی از تنتون در بره و زحماتتون بدونید به نتیجه رسیده اینه که ما در ستاد جشنوارۀ شهید رجایی که تقریباً یک ماه پیش برگزار شد من هم عضو ستاد بودم و ((حالا این هم از اون شانسهاست دیگه)) ، چون من عضو ستاد بودم خیلی نمیتونستم از سازمان ثبت دفاع بکنم ، ولی همۀ کسانی که عضو ستاد بودن روی یک چیز متفقالقول بودن و اون اینکه سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و حوزۀ سردفتری بزرگترین پروژۀ ملی فناوری اطلاعات رو در چند سال اخیر پیاده کرد با امتیاز بسیار بالایی پروژۀ ثبت الکترونیکی اسناد به عنوان پروژۀ اصلی انتخاب شد ، حالا در سوابقش اگر دوستانی رو دارید میتونید سؤال بکنید ، یک بخش به خاطر اینکه من در اونجا حضور داشتم و یه بخش هم به خاطر اینکه به عنوان نمایندۀ معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی در جلسه شرکت داشتم در نهایت تصمیم بر این گرفته شد که فقط محدود به وزارتخانههای دولت و سه وزارتخانه مستحضر هستید که انتخاب شد ، اما تمام سوابق ثبت شده و تقدیرنامهای هم بعداً ارسال شد و خب این برای من خیلی مایۀ مباهات بود که در پروژهای همکاری داشتم که کشور و نهادهای تخصصی روش اذعان دارند که به عنوان پروژۀ ملی و پروژۀ برتر در این حوزه قابل برنده شدن هست . به هر حال من امیدوارم که در آیندۀ نزدیک تعداد دوستانی که به عنوان متولیان بحث وبلاگها و حالا وبسایتها و پُرتِهها و تمام این بحثهایی که در فضای مجازی به این شکل وجود داره افزایش پیدا بکنه و ما تعدادمون روز به روز انشاءالله از اینی که الان اینجا نشستیم بیشتر بشه و تعداد وبلاگها بیشتر بشه ، اشاره کردن جناب آقای سلیمی و گفتن یه اصطلاحی رو به کار بردن و گفتن اینجا کرسی آزاداندیشی است دقیقاً همین حالته و به راحتی میشه اونجا مطلب نگاشت و به راحتی میشه از اون مطالب بهرهبرداری کرد و به هر حال محیط بسیار مناسبی است برای تعامل و تعاطی افکار تخصصی که من باز عرض میکنم که بسیار برای ما ارزشمنده.
من دو تا نکتۀ ظریف هم اشاره بکنم کوتاه که انشاءالله بیش از این وقت شما رو نگیرم ، یک اینکه در سازمان (( البته من امروز خدمت آقای دشتی هم عرض کردم ، خدمت آقای جمشیدی که از دوستان بسیار بسیار نزدیک من هستن ، ما شنبهها اگر SMS ایشون و اون اشعار زیبا به دستمون نرسه روزمون به شب نمیرسه و هفتهمون خرابه اگر نبینیم اون SMSها رو ، خب اینها همین دوستیهایی است که توی پروژه و اینها روزیهایی است که خداوند به من حداقل عطا کرده و من شاکر خداوند متعال هستم ، ما در مرتبۀ همین دوست شما اومدم اینجا ، اما به هر حال به خاطر اون سمتی که نوشته شده حالا مشاور و رئیس حوزۀ مدیریت برنامه و نظارت راهبردی)) ، مستحضر هستید که ما در فرآیند تدوین برنامۀ ششم توسعۀ کشور هستیم و یکی از شوراهای برنامهریزی که تشکیل شده و انشاءالله فعال خواهد شد شورای برنامهریزی حقوقی و قضای هست و ما در اونجا هم از حالا جدای اینکه خب وزارت دادگستری و قوۀ قضاییه و خود سازمان ثبت توی ترکیب اعضا وجود دارند ، پیشنهاد کردیم که از کانون سردفتران هم عزیزانی تشریف داشته باشن که در اصل بتونیم ما از یک منظر دیگه هم در بحث تدوین برنامه استفاده بکنیم و از نظرات دوستان ، وجود خانم مولاوردی به هر حال در سمت معاون محترم رئیسجمور که باز ایشون از سران محترم دفاتر هستن اینها همه این جایگاه پر ارزش حوزۀ سردفتری رو نشون میده و انشاءالله با بهرهگیری بیشتر از فضای مجازی و تلفیق مبارکی که بین ((من این عنوان رو روی این پرده میخوندم و این استندی که هست)) ، نشست سراسری جامعۀ مجازی سردفتران و دفتریاران وبلاگنویس ، یعنی یه ترکیب میمون از تجربه و دانش و تخصص و قدمت با مسائل روز و نوآوریهای روز که این در هر جایی پیدا نمیشه و اگر اونجا نوشته شده بود مثلاً جامعۀ مجازی مهندسین مشاور شاید خیلی جذاب نبود که این ترکیب نوشته شده و این نشون میده که جامعۀ سردفتری پویاییاش رو حفظ کرده و به شکل روزآمد داره در این مسیر میره جلو و انشاءالله توسعه پیدا بکنه و انشاءالله تعداد روزبهروز بیشتر بشه و من هم در سمت جدیدی که هستم و چه در سمت قبلی که هنوز به هرحال علیرغم فشار کاریای که در سمت جدید دارم مجبورم، اون پروژهها هم عین بچههای آدمند که نمیشه به این راحتی رهاشون کرد ، دارم کمک میکنم که کار بره جلو و در خدمت شما هستیم ، در راستای توسعۀ فعالیتهای شما در فضای مجازی . عرض دیگهای ندارم و همۀ شما روبه خدا میسپارم .
((صدای تشویق حضار))
تشکر بنچاق : بدینوسیله از آقای مهندس بردیا صدرنوری به خاطر حضور گرم و صمیمی شان در جمع اهالی فضای مجازی دفاتر اسناد رسمی که موجب تشویق و ترغیب وبلاگ نویسان و وبسایت داران حرفه ی کتابت گردید ، صمیمانه تشکر و قدردانی می کنیم .